۱۳۹۸ دی ۲۳, دوشنبه

شعر در مورد مرگ مادر ، عکس در مورد فوت مادر + شعر چهلم در سوگ مادر

شعر در مورد مرگ مادر

شعر در مورد مرگ مادر ، عکس در مورد فوت مادر + شعر چهلم در سوگ مادر
شعر در مورد مرگ مادر ، عکس در مورد فوت مادر + شعر چهلم در سوگ مادر همگی در سایت پارسی زی.امیدواریم این مطلب که حاصل تلاش تیم شعر و فرهنگ سایت است مورد توجه شما عزیزان قرار گیرد.

شعر در مورد مرگ مادر

فرشته زیر خاک! این باورم نیست
که دیگر سایه‌ی او بر سرم نیست
نمی‌بینم به غیر از غصّه و غم
به دنیایی که در آن، مادرم نیست
⇔⇔⇔⇔

شعر در مورد مرگ مادربزرگ

ز سر شد سایه‌ات کوتاه، مادر!
جهانم شد مصیبت‌گاه، مادر!
سخن آموختی، رفتی، نمانده ست
مرا جز وای مادر! آه مادر!

شعر در مورد مرگ مادر جوان

مادرم دیده برویت نگران است هنوز
غم نادیدن تو بار گران است هنوز
آنقدر مهر و وفا بر همگان کردی تو
نام نیکت همه جا ورد زبان است هنوز
⇔⇔⇔⇔

شعری در مورد مرگ مادر

عمری صبور، درد کشیدی، چه بی صدا
یک روز صبح زود، پریدی، چه بی صدا
راحت بخواب، ای گل نیلوفری، بخواب
ما مانده ایم و غربت بی مادری، بخواب
⇔⇔⇔⇔

شعر در مورد فوت مادر

مادرم یاس ها عطرشان را
از بوی تن تو به عاریت می گیرند
شبنم گل واژه اشک های توست
ای شقایق دشتستان صبوری
ای هم آغوش پروانه ها
ای صفای گل سرخ
ای نرگس عشق
تو از همه گل ها زیباتر
و از همه آن ها خوشبوتری
در سالروز یاد تو عطر همه گل های شکفته را
نثار وجودت می کنیم

شعر در مورد درگذشت مادر

به قاب کهنه چشمانم
ای مادر
به جز تصویر زیبایت ندارم
⇔⇔⇔⇔

شعر در مورد فوت مادر بزرگ

برایم سایه‌ی سر بود، مادر
نه گویا چیز دیگر بود، مادر
به دنیایم اگر چیزی نمی‌ماند
فقط ای کاش مادر بود، مادر
⇔⇔⇔⇔

شعر درباره مرگ مادر

مادرم در غم هجر تو بسی خونبارم
گریه‌ها کرده‌ام از زندگیم بیزارم
تا دم محشر اگر عمر شود می‌نالم
نام آن مادر پرمهر بود تکرارم

شعر در مورد درگذشت مادر بزرگ

مادرم مرغ دلم پر می کشد اندر هوایت
آرام جان باز آ که من مشتاق آن خندیدنت
به ماتمت من مانده ام با صد هزاران آرزو
آغوش باز مضطرب در حسرت بوییدنت
⇔⇔⇔⇔

شعری در مورد فوت مادر

یکی می‌آید یکی می‌رود
و این قانون بقای زندگیست
اما تو که رفتی هیچ کس نیامد
انگار قانون بقا هم
پوچ است
وقتی تو نیستی.
⇔⇔⇔⇔

شعر در مورد فوت مادربزرگ

کاش مرکز اهدای جوانی هم بود …
آنگاه تمام جوانی ام را اهدا می کردم به آن زنی که:
تمام جوانی اش را پای من گذاشت.
شرمنده ام “مادر”

شعر کوتاه در مورد مرگ مادربزرگ

مادرم جای تو خالیست به کاشانه ما
غمت آتش زده بر این دل دیوانه ی ما
شمع این محفل ما بودی و خاموش شدی
بعد تو رفته صفا دیگر از خانه ما
⇔⇔⇔⇔

شعر در مورد مادربزرگ فوت شده

فلک بردی ز کف صبر و قرارم
زدی آتش به قلب داغدارم
ز درگاهت خدایا عفو و رحمت
برای مادر خود خواستارم
⇔⇔⇔⇔

شعر درباره مرگ مادربزرگ

روان مادرم شادان که عمری
مرا در راه ایزد رهبری کرد
به گوشم نغمه توحید سر داد
به جای مادری پیغمبری کرد

شعری درباره مرگ مادربزرگ

دنیا
ارزش پا کوبیدن
به شکمت را نداشت.
ببخش مرا مادر

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر